براي چندمين بار در دوران فعاليت حرفه اي اش دچار چالش شده است. او که به عنوان مهمترين عامل موفقيت استقلال معرفي مي شد بابت باخت مقابل تراکتورسازي مواخذه مي شود.
*از بازي استقلال وتراکتور صحبت کنيد. به شما يک انتقاد وارد است که حرمت مربي سابق و پيشکسوت خود را حفظ نکرديد.
قبل از توضيح درباره اين موضوع در ابتدا براي پيشکسوتان شريف باشگاه استقلال که در جايگاه استادي قرار دارند بابت آنچه ديدند معذرت خواهي مي کنم. من همواره حرمت همه بزرگترها و به خصوص مربيانم را حفظ کرده ام و مي توانيد اين را از همه آن عزيزان سوال کنيد. از آقاي غلامحسين پيرواني و حسين فرکي تا هر عزيزي که براي يک ساعت مربي ام بوده است. اما حرکات من فقط عکس العمل بود.
*چه عملي شما را به عکس العمل وا داشت؟
با شروع بازي تاکتيک هايي خارج از زمين چمن شروع شد که از گذشته با آنها آشنايي کامل دارم. داد و بيداد، حرف هاي نامناسب، اعتراض هاي تحريک آميز! در حالي که هنوز در بازي اتفاقي نيفتاده بود.
بنده به عنوان کاپيتان استقلال وظيفه داشتم اين موضوع را به اطلاع داور برسانم و بعد از اين کار متاسفانه حرف هاي زشتي شنيدم. باز خويشتن داري کردم. اما فايده اي نداشت. اين بار از آقايان خواستم ساکت شوند ولي از قبل مي دانستند که من به برخي از حرف ها و حرکات حساسيت دارم.
خلاصه اينکه داور مسابقه ترجيح داد به من کارت زرد بدهد. مي خواهم به چند نکته اشاره کنم. پارسال در بازي رفت و برگشت پيکان و استقلال مشکلي به وجود آمد؟ در دو بازي اول تراکتور در جام حذفي و ليگ مشکلي ايجاد کرده ام؟ آنجا تعدادي از تماشاگران شعارهاي ناپسندي عليه من و حريف سر دادند. چطور آقايان اخلاق مدار کوچکترين کاري براي شعارها انجام نداده اند.
در فرهنگ ايراني ياد گرفته ايم حرمت بزرگتر را نگهداريم اما به شرطي که بزرگي ببينيم. کساني که حالا از من انتقاد مي کنند در روزهايي که حرمت و شخصيت ما در رختکن تيم لگدمال مي شد کجا بودند؟ آقايي که بعد از بازي استقلال و ملوان به راحتي آب خوردن خطاب به بازيکنان گفت بي غيرت، بي... و... باز. بنده همان جا ايستادم و گفتم مودب باش و حرف دهانت را بفهم. از همان جا سناريوي رفتنم کليد خورد. حالا حرفهاي فرهنگي و اخلاقي نزند! البته همان موقع جا خورد و گفت منظورش غيرت و شرف فوتبالي است!
من از اساتيد اخلاق و ادبيات و فرهنگ اين مملکت مي خواهم بپرسم که بي شرف فوتبالي و بي غيرت فوتبالي توهين نيست؟! مگر مي شود کسي در زمين بازي بي غيرت باشد و همان نان و لقمه فوتبال را سر سفره خانواده خود ببرد؟ اين آقايان اخلاق مدار چرا در آن روزها ساکت بودند. چرا همان موقع با اين بي فرهنگي ها برخورد نشد؟
سوال من اين است که بين آن توهين هاي داخل رختکن و تهمت هايي که زده مي شد با شرافت فوتبالي دو روز قبل که آقايان مدعي اش شدند چه فرقي وجود دارد؟ اين بزرگي چرا با اعتراض بازيکنان بزرگ فوتبال ايران در سال هاي گذشته همراه بوده؟ من فوتباليست وقتي مي بينم با اين رفتارها برخورد نمي شود، بلکه به تعداد صفرهاي رقم قراردادشان اضافه شده است، چه فکري مي توانم کنم جز اينکه فرهنگ و اخلاق در اين فوتبال در اولويت قرار ندارد!
*شايد اگر بازي را برده بوديد، اين اتفاقات نمي افتاد.
ببينيد، من خودم آذري و متولد آذربايجان هستم و هنوز خيلي از اقوامم در تبريز زندگي مي کنند و به آذري بودنم افتخار مي کنم و اگر صحبتي مي کنم درباره تيم محبوب تراکتورسازي نيست اما حالا که صحبت از شرافت فوتبالي شده مجبورم درباره يکسري مسائل صحبت کنم.
از کارشناسان فوتبال و اهالي رسانه يک سوال دارم. مگر تعريف شرافت فوتبالي در ايران و آسيا با هم تفاوت دارد؟ آيا شرافت فوتبالي در داخل يک معنا دارد و در خارج از کشور معنايي ديگر؟ اعضاي باشگاه پاختاکور ازبکستان بنده خدا نبودند؟ قلب نداشتند؟ اميد نداشتند؟ چرا کميته بين الملل فدراسيون فوتبال درباره اعتراض ازبک ها شفاف سازي دقيق نمي کند؟ چرا نمي گويند که چند بار از ازبکستان با ايران تماس گرفتند و اعتراض و گلايه کردند؟ به سازمان نظام وظيفه نامه بلندبالا مي نويسند که بازيکن سرباز مي خواهيم چون در اين شرايط سياسي مقابل تيم هاي عربستاني بازي داريم اما به وقتش به خاطر بازي با استقلال تيم دوم را به ميدان الهلال عربستان مي فرستند و مي بازند و باعث صعود تيم ال سعود مي شوند تا پاختاکور حذف شود! حالا از جوانمردي و شرافت فوتبالي صحبت مي کنيد! به خاطر تسويه حساب هاي شخصي و قبلي خود با استقلال همه فکر و ذکرشان به اين بازي بود و به آل سعود باختند.
حالا که باعث صعود الهلال و عدم قهرماني استقلال در ليگ شدند، خسته نباشند. البته تاکيد مي کنم هرگز اعتقاد ندارم در بازي با الهلال، فيرپلي رعايت نشده. اما ما که مي گوييم مسلمان هستيم بايد به اين تضادها پاسخ قانع کننده بدهيم.
روزي که استقلال در کورس قهرماني مسابقه حساسي با تراکتورسازي داشت، آقايان به خاطر رفتار و عملکرد گذشته شان از رويارويي با مردم آذربايجان خودداري کردند و همراه استقلال به تبريز نرفتند. استقلال در آن بازي چند مهره اصلي اش را نداشت و نرفتن آقايان هم به تيم ضربه روحي زد و ما آن بازي را باختيم. اما آيا آن روز کلمه شرافت فوتبالي وجود نداشت؟ بعد از بازي گفتند «امروز نقطه عطفي در تاريخ آذربايجان بود» آيا متولدين آن خاک و سرزمين نبايد بپرسند چرا؟ چون تيم نايب قهرمان «قهرمان واقعي» فصل قبل، امسال چهارم شده! کجاي اين نقطه عطف قابل افتخار است؟ در همين تراکتورسازي پارسال دقيقا هفته بيست و نهم ليگ چهار بر يک استقلال تحت هدايت آقايان را شکست نداد؟ آن روز بعد از بازي، توني اوليويرا از نقطه عطف تاريخ آذربايجان صحبت کرد؟ آن هم تراکتوري که در هفته آخر اگر نفت شکست داده بود، قهرمان ليگ چهاردهم مي شد!
همه اين بزرگنمايي ها و وارونه جلوه دادن برخي واقعيت ها براي اين بود که آقايان مي خواهند منت الکي سر فوتبال بگذارند. برد و باخت بازي يکشنبه در حساب و کتاب هاي شخصي خودشان بسيار مهم بود و به همين خاطر تيم دوم خود را مقابل الهلال قرار دادند. اين حرف من را همه طرفداران منصف فوتبال خواهند پذيرفت.
*در جريان بازي با تراکتورسازي عکسي از شما گرفته شده که زبان تان بيرون است و شايعه شده به سمت نيمکت تراکتور اين حرکت را کرده ايد؟
من داشتم با علي حمودي صحبت مي کردم و آن صحنه دقيقه يک مسابقه بود و نيازي نيست توجيه کنم.چون ترسي از کسي ندارم که بخواهم واقعيت را کتمان کنم. حالا اين شايعه مي تواند شيطنت باشد يا به خاطر اتفاقات مسابقه، يا حدس و گمان.
*آخر مسابقه چرا شلوغ شد؟
يک آقايي که کت و شلوار طوسي پوشيده بود، حرف زشتي به سيروس دين محمدي زده بود و باز اين تصوربه وجود آمده بود که من دنبال دعوا هستم. در حالي که مي خواستم بچه ها را جمع کنم و به سمت سکو برويم و از تماشاگران عذرخواهي کنيم. در آن صحنه ها هم چون سر و صداي استاديوم زياد بود بايد فرياد مي زدم. حالا حساب کنيد يک آدم عصبي و ناراحت فرياد هم بزند. چهره اش چه شکلي مي شود؟!
*در صحبت هايت به اتفاقات رختکن پس از بازي استقلال و ملوان اشاره کردي، اين سناريوي رفتن تو همان جا کليد خورد. اما بعدها اعلام شد خودت نخواستي بماني.
قبول دارم در سال هاي اخير تصميم عجيب و اشتباه گرفتم. اما شهامت پذيرفتن آن اشتباه را داشتم و نمونه اش کناره گيري از تيم ملي و مصاحبه اي که بعد از آن انجام دادم بود. ولي بعد از آن تجربيات، مگر ديوانه بودم از استقلال بروم، از تيمي که دوستش داشته و دارم و کاپيتانش بودم؟ بعد از بازي از داخل باشگاه و اطرافيان مربي شنيدم بايد بروم. اما تا آخرين بازي ليگ با تمام وجود براي تيمم بازي کردم.
به دليل رفاقت و ارتباط خوبي که با اکثر دروازه بان هاي ليگ داشتم چند نفرشان با من تماس گرفتند و گفتند ميخواهي از استقلال بروي؟ جواب دادم نه. از آنجا که موضوع رفتن مرا رسانه اي نکرده بودند، دوستان دروازه بانم بعد از صحبت با من تصور کردند قرار است به عنوان نفر دوم به استقلال بيايند و از آمدن منصرف شدند. يادتان نيست سوشا مکاني مصاحبه کرد و چه حرف هايي زد که به او گفته بودند که فصل بعد رحمتي در استقلال نخواهد بود و اين تصميم قطعي کادر فني است. ولي سوشا نمي خواست استقلالي شود و تلفني به من موضوع را گفت.
متاسفم که گفتند رحمتي شرط گذاشته اگر حميد بابازاده نباشد، من هم مي روم. از قديم گفته اند گذر زمان حقيقت را آشکار مي کند. اگر اين چنين بود چرا الان حميد بابازاده در استقلال نيست؟ آقايان سر موضوعي از بابازاده دلخوري داشته اند. من عينا گفتم خواهش مي کنم از حميدخان در کادر استفاده کنيد. اگر خواهش کردن را شرط قلمداد مي کنند حرف ديگري ندارم! من يک يا دو ماه قبل در اينستاگرامم درباره نقاب مطلبي منتشر کردم. حالا مي بينم برخي ها مطالب مرا حفظ مي کنند. اما اين را هم بدانيد از قديم گفته اند «تو حرف را بنداز، صاحبش آن را بر ميدارد» و يک جمله هم خطاب به پيشکسوتان عزيز و محترم استقلال مي گويم، زماني که آقايان مدام عليه ناصرخان حجازي اسطوره کبير و جاودانه باشگاه استقلال يا آقاي حسن روشن که از بهترين هاي تاريخ است مصاحبه مي کردند، ساکت بودند و نمي گفتند حرمت پيشکسوت را نگه داريد. يا زماني که عليه منصور پورحيدري به عنوان پدر استقلال و جواد زرينچه صحبتي مي شد واکنشي نشان نمي دادند. حساب فرهاد مجيدي، آندرانيک تيموريان، بنده، مجتبي جباري و... هم جدا بماند.
*چرا استقلال در نيم فصل دوم افت زيادي کرد؟
کادر فني و مديريت باشگاه در اين خصوص صحبت هاي کامل تري دارد. ولي در اين چند ماه هرچه بدهي ها به بازيکنان خارجي که در واقع براي سکونشيني و نيمکت نشيني جذب شده بودند، به باشگاه استقلال تحميل شدند و چند ميليارد بدهي روي دست باشگاه گذاشتند. جذب عجيب و سوال برانگيز اين قبيل بازيکنان خارجي صدمات فراواني به استقلال زد. يا مثلا همين پارسال در روز آخر نقل و انتقالات احمد جمشيديان و مجيد غلام نژاد را کنار گذاشتند و يک و نيم ميليارد به بدهي باشگاه اضافه کردند.
*ظاهرا در آستانه محروميت قرار داري؟
محروميت براي چه؟مگر چه اتفاقي رخ داده محروم شوم؟کاري کرده ام؟درگيري رخ داده است؟به عنوان کاپيتان استقلال از تيمم دفاع کردم و وظيفه داشتم اين کار را انجام بدهم.من و استقلال شايسته دلجويي هستيم نه محروميت.
*صحبت خاصي مانده؟
فصل قبل استقلال با تيمي با تجربه تر صاحب عنوان پنجم ليگ برتر شد و پس از آن هفت، هشت بازيکن رفتند و اين فصل بازيکن جام جهاني رفته جديدي به تيم اضافه نشد، بلکه جوان هايي مستعد و کم هزينه به استقلال ملحق شدند. اول فصل همه مي گفتند استقلال پنجم هم نمي شود. اما الان جزو سه تيم بالاي جدول است. در همين بازي گل اول حريف خطا بود و مي توانستيم بازنده نباشيم. علي رغم همه اتفاقات و نتايج رخ داده، شخصا از هواداران شريف و عزيز تيم استقلال بابت حمايت هايشان تشکر مي کنم و به دليل نتايج نيم فصل دوم و باخت اخير از تک تک آبي دلان معذرت مي خواهم.